هرگاه مدیر یک مجموعه که برای کوتاه مدت یا میان مدت بخواهد آثار مثبت ولی کاذب نشان دهد و روند امور را قابل توجیه بیان نماید به لطایف الحیل از قبیل عدم سرمایه گذاری برای نوآوری و تجهیز ماشین آلات و یا عدم بکارگیری نیروی انسانی ماهر متسل گردد، مصداق مدیریت حبابی می باشد.
و همچنین با استقراض های بی محابا و نسنجیده، تعهدات سنگینی برای مدیران بعدی ایجاد نموده و با اقناع هیئت مدیره و درصورت نیاز هولدینگ مربوطه به اهداف مدیریت حبابی یا بادکنکی خویشتن می رسند.
این گونه مدیران: منافع ملی، کیفیت محصول، آینده پرسنل و آینده محصولات و حفظ مشتریان وفادار را ندیده گرفته و فقط ملاکشن راضی نگه داشتن مدیران بالائی و ارضاء سلایق شخصی و احیانا رانتی آنها می باشد.
و متاسفانه برای بقای سیستم ناگزیر به لابی با مقامات و مسئولین کنترل کیفیت و همچنین کاهش نسبی کیفیت محصول نهایی و عدم ارائه خدمات لازم و ضروری به عنوان خدمات پس از فروش می گردند.
و در صورت پایداری و استمرار چرخه های آثار و عملکرد حبابی، نتیجه ای جز خسران ثروت ملی و آسیب جدی به تولید ملی نخواهد بود.
لذا پیشنهاد می شود هرچه سریعتر امورات تولید به بخش خصوصی ماهر و کارآمد واگذار و دولت به نمایندگی از مردم وظیفه کنترل کیفیت را انجام دهد. دکتر علی مصدق