به گزارش پایگاه خبری «خبردارو» نکته قابلتوجه در این باره آن است که بر اساس نتایج همین پیمایش مشخص شده که ۷۰ درصد افراد دارای اختلال و نیازمند مداخله، در یک سال گذشته به پزشک مراجعه نکردهاند و این افراد برای درمان نیز نیازی به مراجعه نمیدیدند و متصور بودند که مشکلشان مقطعی بوده و به خودی خود حل خواهد شد. البته دلایل این مراجعه نکردن گسترده است، اما بخشی از ماجرا شاید به این باز میگردد که افراد نمیدانند چه زمانی باید به مشاور یا روانشناس مراجعه کنند.
همان طور که خواندید، معاون وزیر بهداشت در بخش دیگری از صحبتهایش اشاره کرده که برخی از افراد تصور میکنند، مشکل آنها طی زمان خود به خود حل خواهد شد؛ امری که در واقعیت کمتر روی میدهد و این مراجعه نکردن تنها به مزمن شدن مسئله و حتی پیچیدهتر شدن ماجرا ختم میشود.
اما آیا شما میدانید چه زمانی باید به مشاور یا روان شناس مراجعه کنید؟ برای درک این که آیا لازم است به مشاور مراجعه کنید، بهتر است حواستان به چند مورد باشد؛ یک: تغییرات جسمی و خلق و خوی خود را مرور کنید. دو: عملکرد خود را در حوزههای مختلف زندگی زیر نظر بگیرید و سه: به بازخوردهای اطرافیان توجه کنید. حالا نگاهی به فهرستی که در ادامه مطلب آمده بیندازید و ببینید آیا لازم است مشورتی با مشاور یا روانشناس درباره وضعیت خود داشته باشید یا خیر.
چه زمانی مراجعه به روانشناس ضروری میشود؟
۱-تغییر در میزان خواب (پرخوابی و کمخوابی)، تغییر در اشتها (پرخوری و نداشتن اشتها) و تغییر در میل جنسی از جمله علایمی است که باید جدی گرفته شود.۲-اگر از خستگی مزمن در رنج هستید، توان شروع فعالیتهای جدید را ندارید یا تنها به اجبار اطرافیان کارهای خود را انجام میدهید.
۳-احساس ناامیدی و تنهایی در شما قوی است و در عین حال بیش از یک ماه است که شدت آن برای شما آزاردهنده شده است.
۴-اگر ارتباطات دوستانه شما این اواخر به شدت کاهش پیدا کرده، انگیزه چندانی برای حضور در مهمانی ندارید و دوستان و نزدیکان، شما را متهم به گوشهگیری میکنند.
۵-برخی رفتارها، نشانههای خطر محسوب میشوند، نزاع، پرخاشگری (چه فیزیکی و چه کلامی)، مصرف مواد مخدر، تجربه نداشتن تعادل در نتیجه نوشیدنیهای الکلی و سیگار کشیدن افراطی، از جمله مواردی است که باید جدی گرفته شود و درباره آنها با متخصص مشورت شود.
۶-تمرکز در محیط کار و فعالیتهای روزمره برای شما دشوار است. وسایلتان را در تاکسی و اتوبوس جا میگذارید و مسائل ساده را مکرر فراموش میکنید.
۷-در تحصیل یا محیط کار، دچار افت در عملکرد شدهاید. احساس میکنید انرژی زیادی صرف این موضوعات میکنید، اما در نهایت پیشرفتی حاصل نمیشود.
۸-داشتن بگو، مگو با والدین و اطرافیان شاید تا حدی طبیعی باشد، اما اگر تمایل به رفتن به خانه ندارید، آخرین باری را که صحبت دوستانه با این عضو خانواده داشتهاید به یاد نمیآورید و افکار خشن و تمایل به آسیب زدن به آن فرد خاص را تجربه میکنید، بهتر است به مشاور مراجعه کنید.
۹-اگر بیش از یک ماه از فوت یکی از نزدیکان شما میگذرد و هنوز احساس میکنید نتوانستهاید با آن کنار بیایید. البته توجه داشته باشید که کمی احساس دلتنگی یا گریه در این شرایط طبیعی است، اما در مقابل آرزوی مرگ، سیاه دیدن همه چیز، ناتوانی از تصور آینده، نشانههایی است که باید جدی گرفته شود.
۱۰-دریافت بازخورد از اطرافیان مبنی بر دشواری در گفتگو. اگر یکی، دو نفر از شما شکایت دارند، شاید بتوان آن را نادیده گرفت، اما اگر تعداد افرادی که شکایت از برخوردهای شما و نحوه صحبتتان دارند، زیاد است، بهتر است تعارف با خودتان را کنار بگذارید و به دنبال کمک گرفتن از متخصص باشید.
۱۱-اگر بیش از یک ماه از تجربه سانحهای مانند تصادف رانندگی، زورگیری در خیابان یا قربانی خشونت شدن میگذرد و هنوز از افکار مزاحم درباره سانحه در رنجید یا یادآوری سانحه شما را به هم میریزد.
۱۲-شنیدن صداها و تصاویر با منشأ نامشخص را باید در هر حالی جدی گرفت. پس حتی اگر در موقعیتهای انگشتشماری صداهایی میشنوید که بقیه متوجه آن نیستند، برای پیگیری موضوع به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید.
۱۳-بدبینی شدید راجع به اطرافیان یکی دیگر از مواردی است که باید جدی گرفته شود. تمایل به کنترل روزانه تلفن نزدیکان، اتهام زدن به آنها بدون این که شواهدی وجود داشته باشد یا احساس ناامنی شدید کردن کنار افرادی که پیش از این مشکلی با آنها نداشتهاید، از مواردی هستند که باید جدی گرفته شوند.
۱۴-و در آخر این که اگر فکر خودکشی به ذهنتان خطور کرده است، بدانید که شما در چنین تجربهای تنها نیستید. جدای از کمک روانشناسان و مشاوران به شکل حضوری، میتوانید با تلفن ۱۴۸۰، خط مشاوره بهزیستی تماس بگیرید یا از متخصصان خط تلفنی ۱۲۳، اورژانس اجتماعی کمک بخواهید.